
قرض کننده ای که نبخشید
به این سفر اکتشافی خوش آمدید. شما ممکن است این سفر را توسط دوستی یا شاید با جستجو در اینترنت پیدا کرده اید. در هر صورت، این سفر برای شما فرصتی است تا درباره این که خدا کیست و چطور می توانید به او نزدیک شوید، بیشتر کشف کنید. همیشه بهتر است با یک دوست به سفر بروید، بنابراین دوستی را پیدا کنید تا این کار را با شما به انجام برساند!
برای ادامه سفر اکتشافی درباره سوال هایتان بر روی هر برگه کلیک کنید.
شروع با شکرگزاری.
“خداوندا ، برای فرصت شناختت از تو سپاسگزارم. من برای راهی که با آن می توانم تو را کشف کنم سپاسگزارم”.
یک لحظه درباره چیزی فکر کنید که برای آن شکرگزار هستید و به خدا در مورد آن بگویید.
ادامه با دعا کوتاه.
“خدایا ، من می خواهم تو را بشناسم، درک کنم که تو چه هستی، حس کنم که به تو نزدیک هستم وتو را خوشنت می سازم. لطفا به من کمک کن تا تو را از طریق این داستانها بشنوم.“
دعا کردن همین قدر ساده است. آیا چیزه دیگری هم هست که می خواهید به خدا بگویید؟
قرض کننده ای که نبخشید
شاید این از انتظارات شما متفاوت باشد،اما بعد از این داستان چند سوال وجود دارد تا به شما کمک کند که کشف کنید که خدا چه کسی است واین برای زندگی شما چه معنای دارد.
«از این رو، میتوان پادشاهی آسمان را به شاهی تشبیه کرد که تصمیم گرفت با خادمان خود تسویه حساب کند. پس چون شروع به حسابرسی کرد، شخصی را نزد او آوردند که ده هزار قنطار به او بدهکار بود. چون او نمیتوانست قرض خود را بپردازد، اربابش دستور داد او را با زن و فرزندان و تمامی داراییاش بفروشند و طلب را وصول کنند. خادم پیش پای ارباب به زانو درافتاد و التماسکنان گفت: ”مرا مهلت ده تا همۀ قرض خود را ادا کنم.“ پس دل ارباب به حال او سوخت و قرض او را بخشید و آزادش کرد. امّا هنگامی که خادم بیرون میرفت، یکی از همکاران خود را دید که صد دینار به او بدهکار بود. پس او را گرفت و گلویش را فشرد و گفت: ”قرضت را ادا کن!“ همکارش پیش پای او به زانو درافتاد و التماسکنان گفت: ”مرا مهلت ده تا همۀ قرض خود را بپردازم.“ امّا او نپذیرفت، بلکه رفت و او را به زندان انداخت تا قرض خود را بپردازد. هنگامی که سایر خادمان این واقعه را دیدند، بسیار آزرده شدند و نزد ارباب خود رفتند و تمام ماجرا را بازگفتند. پس ارباب، آن خادم را نزد خود فرا خواند و گفت: ”ای خادم شریر، مگر من محض خواهش تو تمام قرضت را نبخشیدم؟ آیا نمیبایست تو نیز بر همکار خود رحم میکردی، همانگونه که من بر تو رحم کردم؟“ پس ارباب خشمگین شده، او را به زندان افکند تا شکنجه شود و همۀ قرض خود را ادا کند. به همینگونه پدر آسمانی من نیز با هر یک از شما رفتار خواهد کرد، اگر شما نیز برادر خود را از دل نبخشید.»
متّی ۱۸: ۲۳-۳۵